پَس کوچه

کسی نمیشنود ما را، اگر که رویِ سخن داری و درد حرف زدن داری به گوش های خودت رو کن

پَس کوچه

کسی نمیشنود ما را، اگر که رویِ سخن داری و درد حرف زدن داری به گوش های خودت رو کن

منُ توُ درخت

دوشنبه, ۲۸ بهمن ۱۳۹۸، ۱۲:۲۵ ق.ظ

سماع را دیده ای ؟

اعتقاد مولانا این گونه است؛

یک دست را بِ سوی آسِمانِ خدا میگیری،

یک دست را بِ سوی زمین،

می چرخی تا ذره ای شوی در مرکز عالم کِ زمین را بِ آسمان می رساند و آسمان را بِ زمین!

نمیدانم من ذره شده ام؟

آسمان ام ؟

زمین ام ؟

سماع در من است یا من در سماع گم شده ام...؟


حین التحریر:

موسیقیِ منُ توُ درختِ کیمیای قربانی را چاشنیِ متنِ شب های سردِ بهمن ماهِ هزارُ سیصدُ نودُ هشت کنید تا هنوز جان دارد بهمن؛

 

نورِ ملایمِ شبنم گونه از لا بِ لای نت هایش میپاشد بِ نیمه شب؛ حتی نمِ باران هم می زند!


حقِ مطلب را در موردِ لطافتِ خاکستر گرفته ی شاملو ادا میکند انگار :)

من باهارم تو زمین،

من زمینم تو درخت،

من درخت ام تو باهار،

ناز انگشت های بارون تو باغ ام میکنه،

میون جنگل ها تاق ام میکنه.

  • ۹۸/۱۱/۲۸
  • زهرا فلسفی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی