پَس کوچه

کسی نمیشنود ما را، اگر که رویِ سخن داری و درد حرف زدن داری به گوش های خودت رو کن

پَس کوچه

کسی نمیشنود ما را، اگر که رویِ سخن داری و درد حرف زدن داری به گوش های خودت رو کن

در ستایشِ اسطوره

چهارشنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۹، ۱۰:۵۷ ق.ظ

حوالیِ زادروزم پرسه می زنیم؛

روزِ بِ دنیا آمدنم را کِ حضار هر بار برایم تعریف می کنند معترف اند کِ شما از شادیِ سرریزِ دختر دار شدن سر از پا نمی شناختید.

از آن روز است کِ سهمِ گسترده ای از اشک ها و لبخند هایتان بِ نامِ من شده است!

دوست دارم از شما زیاد بنویسم؛

بی دلیل، بی مناسبت.

دوست دارم مدام و همواره در گوشِ جهان اسطوره ی نجات دهنده ی خود را ستایش کنم،

بدانند همهِ؛

اگر امروز من می توانم بخندم،

اگر سرم سلامت روی تنم ایستاده است،

اگر روحم مجالِ پریدن از ارتفاعات بلند را دارد،

اگر قامتِ آرزوهایم تا ماه رسیده است،

اگر نهالِ وجودم نشکسته است،

از برکتِ وجودِ تنومندِ شماست کِ پا بِ پای قد کشیدنِ من دست های حمایت گرش را هرگز از کنارِ من نکشیده است!

این چکیده ی احساس را نوشتم اینجا تا عالم بداند تا ابد قدردانِ تپش های پر محبت قلبِ شما خواهم بود!

 

بعد التحریر:

پدر اگر "پدر" باشد؛ دختر را روی دستانش بِ عرش می نشاند!


 

  • ۹۹/۰۳/۲۱
  • زهرا فلسفی

نظرات  (۱)

  • محتوا نویس
  • سلام تولدت مبارک

    چه متن زیبایی

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی