پَس کوچه

کسی نمیشنود ما را، اگر که رویِ سخن داری و درد حرف زدن داری به گوش های خودت رو کن

پَس کوچه

کسی نمیشنود ما را، اگر که رویِ سخن داری و درد حرف زدن داری به گوش های خودت رو کن

۲ مطلب در خرداد ۱۳۹۹ ثبت شده است

۲۵
خرداد

روی پوستِ خاکستری ام کریستال های یخ نشسته است،

مژه هایم مزین به لوستر های قندیل گونه شده اند،

سرم را برداشته اند چسبانده اند متصل به ریه ها؛ گردنم را زده اند!

استخوان های قفسه ی سینه را یکی یکی تنگ تر کرده اند؛ شش هایم باد کِ می شوند به زور خودشان را به دیواره ی سینه می فشُرند؛ نفس ام تنگ است!

عضلاتم رشته به رشته درهم تنیده شده اند و منقبض؛ جوری کِ نمی شود این تُنگِ تنگ را ذره ای جنباند!

این تنه ی خشکیده را نشانده اند لبِ پرتگاه تا به تقه ای پخشِ زمینش کنند؛ خورد شود!

  • زهرا فلسفی
۲۱
خرداد

حوالیِ زادروزم پرسه می زنیم؛

روزِ بِ دنیا آمدنم را کِ حضار هر بار برایم تعریف می کنند معترف اند کِ شما از شادیِ سرریزِ دختر دار شدن سر از پا نمی شناختید.

از آن روز است کِ سهمِ گسترده ای از اشک ها و لبخند هایتان بِ نامِ من شده است!

دوست دارم از شما زیاد بنویسم؛

بی دلیل، بی مناسبت.

دوست دارم مدام و همواره در گوشِ جهان اسطوره ی نجات دهنده ی خود را ستایش کنم،

بدانند همهِ؛

اگر امروز من می توانم بخندم،

اگر سرم سلامت روی تنم ایستاده است،

اگر روحم مجالِ پریدن از ارتفاعات بلند را دارد،

اگر قامتِ آرزوهایم تا ماه رسیده است،

اگر نهالِ وجودم نشکسته است،

از برکتِ وجودِ تنومندِ شماست کِ پا بِ پای قد کشیدنِ من دست های حمایت گرش را هرگز از کنارِ من نکشیده است!

این چکیده ی احساس را نوشتم اینجا تا عالم بداند تا ابد قدردانِ تپش های پر محبت قلبِ شما خواهم بود!

 

بعد التحریر:

پدر اگر "پدر" باشد؛ دختر را روی دستانش بِ عرش می نشاند!


 

  • زهرا فلسفی