پَس کوچه

کسی نمیشنود ما را، اگر که رویِ سخن داری و درد حرف زدن داری به گوش های خودت رو کن

پَس کوچه

کسی نمیشنود ما را، اگر که رویِ سخن داری و درد حرف زدن داری به گوش های خودت رو کن

غم‌نومه

يكشنبه, ۳۰ آذر ۱۳۹۹، ۰۶:۳۶ ب.ظ


وقتی "غم‌نومه" می‌خواند،

دوست دارم حنجره‌اش باشم،

گوش‌های تو باشم،

جریانِ به غلیان در آمده‌ی خونِ خودم باشم که در رگ های تو خودش را به دیواره های قلبِ مبارک‌ات می‌تپاند!

تو همان حریمِ امنِ ماندن‌ای!

تو ممکن‌ترینِ غیر ممکن‌های آفریده شده‌ای!

تو مومن‌ترینِ خونِ قناری‌های سر ریز شده از وجودِ مسلخ دیده‌ی منی!

و من اشک‌های ابرِ باران دیده‌ام را، تنها و تنها فقط نذر شانه‌های تو می‌کنم! 

نا امیدی‌های‌مان به دستانِ تو امید شده‌اند هر بار؛
هزاران بار...!

" منُ تو؛ آبروی مونده‌ی باغ‌ایم

  • ۹۹/۰۹/۳۰
  • زهرا فلسفی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی